در هاله ای از نور، آرام آرام پیش می آمدند و زمین زیر پایشان از تواضع، مثل حریر نرم می شد.عده ای سایه نشین، که همیشه در تاریکی به سر برده بودند، گویی قصد مقابله با نور دارند؛ با صلیب های به ظاهر آراسته، با نا آرامیِ تمام و با گیسوان چلیپایی، بازی می کردند و تمام ذهنشان سرشار از بود از شکّ؛ شکّ به آن چه در دست و دلشان بود. امّا آنان که در هاله ای از نور پیش می آمدند، تبلور وجودشان مثل آب,ادبی,مباهله،اثبات,حقانیت,پیامبر,ولایت ...ادامه مطلب